هامونهامون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

آبی تر

غروب یک روز پاییزی خوب

گاهی روزها ماه ها یا سال خاصی واسه آدم خاطره میشه گاهی تو دفترمون مینویسیم که یادمون نره تا در سالگرد اون روزها شادی کنیم یا کادو بگیریم یا حتی ناراحت بشیم اما من میخام تمام ماه آبان ، فصل پاییز و سال 90 رو توی تقویمم علامت گذاری کنم که فراموش نکنم و هر لحظه آن را شاد باشم و هر لحظه آن را شاکر باشم و یادم نره بابت بخششی که در زندگی من حاصل شد و یادم نره لطفی که در حق من کرد 18 آبان 90 روزی که هیچوقت فراموش نخواهم کرد و 20آّبان روزی که من برای چندمین بار به دنیا آمدم  
25 آبان 1390

بادکنک

اگه یه روز فرزندی داشته باشم، بیشتر از هر اسباب‌بازی دیگه‌ای براش بادکنک می‌خرم.   بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد می‌ده.  بهش یاد می‌ده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره.  بهش یاد می‌ده که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه.  و مهمتر از همه بهش یاد می‌ده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید اونقدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که راه نفس کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بده ...
15 آبان 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آبی تر می باشد